فقر و سوء تغذیه

فقر يكي از عوامل مهم ايجاد سوء تغذيه و در عين حال يكي از عواقب آن است. به سخن ديگر فقر سبب ايجاد سوء تغذيه و ناتواني جسمي و ذهني مي شود كه به نوبه خود فقر بيشتري را به دنبال خواهد داشت. با اين حال نبايد فراموش كرد كه فقر تنها علت سوء تغذيه نسبت و عوامل فرهنگي اجتماعي و بهداشت و سلامت عمومي جامعه در ايجاد سوء تغذيه نقش دارند.

در حال حاضر گروه هايي از جمعيت جامعه ما دچار سوء تغذيه هستند. مسائل ناشي از كم غذايي عبارتنداز: سوء تغذيه پروتئين-انرژي، كم خوني فقرآهن، اختلالات ناشي از كمبود يد، كمبود روي، كلسيم، كمبود ويتامين A، B2 و D.بخش هايي از جمعيت نيز از مشكلات ناشي از اضافه مصرف يا مصرف رژيم غذايي نامتعادل، چاقي، ديابت و بيماري هاي قلبي عروقي رنج مي برند.

اين مشكلات تغذيه اي با پيامدهاي نامطلوب اجتماعي – اقتصادي و بهداشتي شامل افرايش مرگ و مير و ابتلاء به بيماري ها، افزايش هزينه هاي درمان، كاهش ضريب هوشي و قدرت يادگيري، كاهش توان كار و بطور كلي كاهش توانمندي هاي ذهني و جسمي روند توسعه كشور را به مخاطه مي اندازند.

در اين مقاله به برخي جنبه هاي فقرزدايي تأكيد مي ورزيم:

1)امنيت غذايي خانوار: منظور از امنيت غذايي خانوار، دسترسي فيزيكي، اجتماعي و اقتصادي اعضاي خانوار در تمام اوقات به غذاي سالم، كامل و كافي که احتياجات رژيمي و تمايل آن ها را به غذا براي گذراندن يك زندگي فعال و سالم رفع كند، است. دسترسي به غذاي سالم و مغذي، دريافت غذاي كافي و ضرورتاً رهايي از گرسنگي حق  هر فرد است.

علاوه بر اينكه بايد مواد غذايي موجود و در دسترس خانوار باشد، بايد توانايي مالي براي خريد وجود داشته باشد تا امنيت غذايي فراهم شود. از ديد اقتصادي بايد تقاضاي موثر از سوي خانوار برای خرید موثر غذا وجود داشته باشد. اما بايد به اين نكته اشاره كرد كه اگر آگاهي هاي درست تغذيه اي وجود نداشته باشد افراد ممكن است بخشي از بودجه غذايي خود را صرف مواد خوراكي با ارزش تغذيه اي پائين كنند. از اين رو آموزش تغذيه بسيار مهم است و بايد به آن توجه شود.

نقش زنان در محو فقر تغذيه اي

به شمار آوردن زنان و دختران بعنوان شركايي كه همپاي مردان در فرآيند توسعه نقش دارند محور اصلي اين بحث است. درآمد خانواده يكي از موثرترين عوامل براي تأمين سلامت تغذيه اي افراد خانوار است و تأمين درآمد گرچه در فرهنگ بسياري از اقوام بر عهده مردان است اما در بسياري از جوامع سنتي نيز زنان نقش تعيين كننده اي در اين ميان دارند كه گاه رقم آن به بالاتر از 50% در كشورهاي آسيايي مي رسد. در كشور ما نيز نمونه بارز آن نقش موثر زنان در توليدات كشاورزي مي باشد. مطالعات در ايران حاكي از آن است كه در حدود 40% مواد غذايي و دامي كشور توسط زنان روستايي توليد مي شود.البته از آنجا كه بسیاري از مراحل كاشت، داشت، برداشت، فرآوري محصولات، ذخيره و عرضه به بازار بر عهده زنان است، برآورد كمي در اين زمينه كاري دشوار است.

 سازمان بهداشت جهاني عوامل آسيب پذيري خانواده ها از نظر ابتلا به سوء تغذيه در يك جامعه را به ترتيب زير شمرده است:

-خانواده هايي كه در فقر بيشتري بسر مي برند.

-خانواده هاي پرجمعيت

-خانواده هايي با سطح آگاهي كمتر

-خانواده هايي كه در محلات فقيرنشين شهري زندگي مي كنند.

-خانواده هايي كه به هر دليلي بيشتر به بيماري هاي عفوني مبتلا مي شوند.

-خانواده هايي كه در مناطقي با مواد غذايي فصلي و محدود زندگي مي كنند.

-در فرآيند تغذيه از مرحله سبد تا سفره زنان نقش كليدي دارند و اگر اطلاعات اوليه در زمينه چگونگي تبديل فرآورده هاي كشاورزي و نگهداري آن داشته باشند، ضمن حفظ مواد مغذي غذاها از ضايعات بيهوده آن نيز جلوگيري مي شود. گرچه ضايعات مواد غذايي در كشور حدود 30% برآورده شده اما اين آمار ميزان تلفات در سطح منزل و نيز ضايعات ويتاميني ميوه و سبزي را كه در اثر روش هاي نابجاي طبخ نظير سرخ كردن بيش از حد سبزي ها رخ مي دهد در برنمي گيرد.

تغذيه صحيح دوران بارداري و اثر آن بر سلامت مادر و كودك نشان دهنده اهميت آموزش تغذيه در اين گروه است.

بطور خلاصه مي توان گفت زنان را بايد بعنوان نيروهاي مولد درآمد، توليد غذا و كساني كه مي توانند فرهنگ و آگاهي تغذيه اي را در فرزندان به وجود آورده و افزايش دهند، شناخته و روي آنان سرمايه گذاري كرد، موانع موجود در اين راه نگرش فرهنگي نادرست جامعه است كه از اين نيروي بالقوه بهره لازم را نمي برد. آگاهي دادن به مردان در اين زمينه و ايجاد زمينه هاي بالندگي و پرورش استعدادهاي زنان در زمينه هاي آموزش و اشتغال و استفاده از ساختارهاي مناسب براي بهره گيري از اين نيروي عظيم مي تواند به فقرزدايي بويژه رفع فقر تغذيه اي بيانجامد.

الهام كاوسي كارشناس تغذيه معاونت بهداشتي دانشگاه علوم پزشکی شیراز